ArtKit کیت هنری

وقتی میراث ایرانی در گمنامی به نام دیگران ثبت می شود

وقتی میراث ایرانی در گمنامی به نام دیگران ثبت می شود کیت هنری: به گزارش کیت هنری، اصفهان ثبت جهانی هنر مینیاتور به سبک بهزاد به نام افغانستان، تنها یک تصمیم اداری در یونسکو نیست؛ این اتفاق آینه ای است از سال ها تعلل، خاموشی و واگذاری روایت فرهنگی ایران. بهزاد، چهره ای که در متن تاریخ و هنر ایرانی معنا پیدا می کند، امروز در حافظه جهانی بدون نام ایران ثبت شده است.


کمال الدین بهزاد، از برجسته ترین چهره های تاریخ نگارگری، در سده های نهم و دهم هجری زیست؛ روزگاری که مفهومی به نام «افغانستان» به عنوان دولت، ملت امروزی وجود نداشت. هرات، زادگاه و خاستگاه اولین کارهای او، شهری ایرانی در دلِ قلمروی فرهنگی ایران زمین بود؛ همان گونه که تبریز، بخارا، سمرقند و بغداد نیز حلقه هایی از یک زنجیره تمدنی واحد به شمار می رفتند. بهزاد در این فضا بالید، آموخت، تجربه نمود و به اوج رسید؛ چه در هرات و چه در تبریز، اما مساله امروز نه انکار پیوندهای فرهنگی افغانستان با این میراث است و نه نفی سهم هنرمندان و سنت های محلی آن سرزمین. مساله، حذف نام ایران از روایتی است که بدون آن، ناقص و تحریف شده می شود. وقتی عنوان بهزاد می آید، سخن از مکتبی است که در بستر نگارگری ایرانی شکل گرفته؛ مکتبی که زبان بصری، روایت پردازی، ترکیب بندی و جهان بینی اش از سنت های عمیق هنر ایرانی تغذیه کرده است. روایت رسمی، غیبت دیپلماسی فرهنگی ثبت میراث ناملموس در یونسکو، بالاتر از آن که داوریِ صرفِ تاریخی باشد، نتیجه فرایندی اداری، حقوقی و دیپلماتیک است. کشورها پرونده تهیه می کنند، مستند عرضه می دهند، شبکه می سازند و با دیگر اعضا گفتگو می کنند. در این میدان، داشتن حق تاریخی کافی نیست؛ باید آن حق را به زبان امروز ترجمه کرد. مسؤلان میراث فرهنگی ایران بارها تاکید کرده اند که نقاشی ایرانی قبل تر بصورت مشترک ثبت شده و از این رو، ثبت یک مکتب خاص بدون هماهنگی، محل سؤال است، اما افکار عمومی می پرسد: اگر چنین است، چرا سازوکارهای حقوقی و دیپلماتیک موردنیاز برای پیشگیری از این ثبت یک جانبه فعال نشد؟ آیا ایران اعتراض رسمی ثبت کرده است؟ آیا پرونده تکمیلی یا اصلاحیه در دستور کار قرار گرفته؟ و اگر بله چرا جامعه فرهنگی از جزییات آن غافل است؟ بهزاد را نمی شود از ایران جدا کرد.
رضا بدرالسما، استاد نگارگری و مینیاتوریست در گفتگو با ایسنا اظهار نمود: بهزاد متعلق به یک تمدن است، اما این تمدن نام دارد؛ تمدن ایرانی. وقتی می گوییم مشترک، یعنی چند شاخه از یک درخت؛ نه اینکه تنه را حذف نماییم. هنر بهزاد بدون سنت نگارگری ایرانی قابل فهم نیست. شما نمی توانید زبان را از ادبیاتش جدا کنید.
وی ادامه داد: درست است؛ یونسکو از مالکیت به مفهوم حقوقی حرف نمی زند، اما از انتساب سخن می گوید. انتساب یعنی روایت غالب. اگر روایت غالب طوری تنظیم شود که نام ایران در حاشیه باشد یا حذف شود، این دیگر صرفا یک اشتراک فرهنگی نیست؛ این تحریف روایت است.
این استاد و هنرمند مینیاتوریست و نگارگری بیان کرد: در دیپلماسی فرهنگی فعال ما استاد، پژوهشگر، سند و سابقه کم نداریم؛ آن چه کم داریم، پیگیری منسجم و حرفه ای است. باید پرونده های مشترک را خودمان پیشنهاد بدهیم، نه اینکه منتظر بمانیم دیگران روایت را بنویسند و ما بعداً معترض شویم.
بدرالسما با اشاره به اینکه گاهی ثبت جهانی یک هنر بدون نام ایران ضربه جدی به فرهنگ ایرانی وارد می کند، اشاره کرد: ثبت آثار فرهنگی خصوصاً در سطح جهانی، نه تنها به عنوان یک علامت شناسایی برای آن اثر عمل می کند، بلکه در حکم هویت دهی به آن هم هست. اگر نام ایران در کنار هنر بهزاد نباشد، کم کم این هنر در ذهن جهانیان با نام و هویت دیگری پیوند می خورد. اینکه در حوزه های جهانی نتوانیم هویتمان را بطور قوی و بدون ابهام مطرح نماییم، یعنی به مرورزمان میراثمان از بین خواهد رفت یا به نام دیگران ثبت خواهد شد. مشابه همین وضعیت را در مورد آثار هنرهای اسلامی در کشورهای دیگر هم مشاهده می نماییم. ایران باید با اقدامات دقیق و کارشناسانه، هویت حقیقی این آثار را در همه عرصه ها به رسمیت بشناسد.
وی توضیح داد: برای حفظ میراث فرهنگی کشورمان راهبردهایی را باید درنظر بگیریم، نخستین قدم، تغییر در رویکرد سیاستهای فرهنگی کشور است. ایران باید نه تنها بدنبال ثبت مشترک باشد، بلکه باید در تصمیم گیری های یونسکو و سایر نهادهای بین المللی حضور فعال تری داشته باشد.
این هنرمند مینیاتور و نگارگری اشاره کرد: ازآنجاکه میراث فرهنگی و هنری کشورهایی چون ایران، افغانستان، تاجیکستان و برخی کشورهای دیگر پیوند عمیق تاریخی دارند، باید در ابتدا طرح هایی مبتنی بر همکاریهای مشترک برای ثبت این آثار در یونسکو عرضه نماید. این گونه است که علاوه بر حفظ هویت ملی، این میراث فرهنگی به همه جا شناخته می شود، نه اینکه در سکوت و بی توجهی، به نام کشورهای دیگر ثبت گردد.

از سمنو تا رز طائف؛ الگوی تکرارشونده واگذاری خاموش

ماجرای بهزاد، استثنا نیست. سمنو این خوراک آیینیِ ریشه دار در نوروز ایرانی امروز در لیست جهانی با عنوان سنت خوراکی تاجیکستان شناخته می شود. گلاب و رز محمدی که قرن هاست با نام کاشان و آئین های ایرانی پیوند خورده، در افکار عمومی جهان با رز طائف عربستان شناخته می شود. حتی در مورد برخی سازها، پوشاک های محلی و آئین ها نیز این خطر وجود دارد. نکته مشترک در همه این موارد، نه دزدیده شدن ناگهانی که غیبت روایت ایرانی در زمان مناسب می باشد. میراث فرهنگی، اگر روایت نشود، کم کم از حافظه جهانی فاصله می گیرد.

مبل سلطنتی کوروش؛ دزدی فرهنگی یا غفلت تاریخی؟

مبل سلطنتی کوروش که به عنوان یکی از آثار هنری شاخص از دوره هخامنشیان شناخته می شود، حدود ۲۵۰۰ سال پیش در دربار شاهنشاهی ایران ساخته شد. این مبل که از چوب های مرغوب و تزیینات دقیق و حکاکی های کهن بهره می برد، نمادی از شکوه و عظمت ایران باستان است. بااین حال، امروز این اثر در موزه لوور در فرانسه به معرض نمایش گذاشته می شود، اما نه تنها هیچ اشاره ای به تعلق آن به ایران نمی گردد، بلکه به عنوان یک اثر غیرایرانی به نمایش درمی آید. این مبل در دوران جنگ جهانی دوم از ایران دزدیده شد و بعد از آن در موزه های غربی قرار گرفت. درحالی که هنوز هم در موزه های مختلف، همچون لوور در پاریس، به معرض نمایش گذاشته می شود، هیچ گونه اشاره ای به تاریخ و هویت ایرانی آن وجود ندارد. نکته جالب این است که کشور فرانسه، با پیشینه تاریخی ۱۷۰۰ ساله اش، موفق به نام نویسی نخستین سازنده مبل جهان به نام خود شده است. این واقعه نه تنها یکی از بزرگ ترین نمونه های دزدی فرهنگی در سطح جهانی محسوب می شود، بلکه نشان دهنده بی توجهی و غفلت از طرف ایران است. در آن زمان، هیچ اقدام جدی از طرف مسؤلان ایرانی برای بازپس گیری این اثر یا ثبت حقوقی آن انجام نشد، و این امر موجب شد که یکی از مهم ترین آثار باستانی ایران، نه تنها از دست برود؛ بلکه به نام کشوری دیگر ثبت گردد. این وضعیت دقیقاً همان حکایت میراث به یغما رفته ایران است که در آن نه تنها آثار فرهنگی اش از دست می روند، بلکه از نام و تاریخ حقیقی شان نیز بی بهره مانده اند. اگر مروری بر تاریخ های مشابه داشته باشیم، به وضوح خواهیم دید که خیلی از آثار ایرانی همچنان در موزه های غربی به نام کشورهای دیگری شناخته می شوند.

شادیِ نیمه تمام؛ آیینه کاری و پرسش بزرگ تر

ثبت جهانی آیینه کاری ایران، بی گمان دستاوردی باارزش است؛ هنری که در معماری مذهبی و آیینی ایران به اوج رسیده و جلوه ای بی بدیل از ذوق ایرانی را به نمایش می گذارد، اما آیا میتوان با چند موفقیت پراکنده، از یک راهبرد منسجم سخن گفت؟ وقتی در کنار هر خبر خوب، خبری از واگذاری یا حذف نام ایران می شنویم، پرسش بزرگ تری شکل می گیرد؛ آیا ما نقشه راه روشنی برای میراث ناملموس خود داریم؟ یونسکو نهادی سیاسی به مفهوم رایج نیست، اما از سیاست خالی هم نیست. هر پرونده، نتیجه تعامل کشورها، کمیته ها و کارشناسان است. اگر کشوری فعالانه حضور نداشته باشد، طبیعی است که روایت دیگران غالب شود. در این میدان، اعتراض دیرهنگام، کمتر به نتیجه می رسد.
به گزارش کیت هنری به نقل از ایسنا بهزاد، نه صرفا یک نام که نماد یک سنت هنری است؛ سنتی که ریشه در تاریخ، زبان، ادبیات و جهان بینی ایرانی دارد و در جغرافیایی گسترده بالیده است. ثبت یک جانبه این میراث، زنگ خطری است برای همه داشته های فرهنگی ما. پرسش امروز این نیست که افغانستان حق دارد یا نه؟ پرسش این است که چرا ایران باید در دنیای امروز در مقابل این اقدامات بی حرکت بماند و اجازه دهد که میراث فرهنگی اش به نام کشورهای دیگر ثبت شود؟ میراث فرهنگی ایران، از هنر مینیاتور گرفته تا سازها، خوراک ها و آئین ها، همگی شاهدی بر تمدنی عظیم هستند که امروز به صورت گسترده در جغرافیای وسیع تری از ایران زمین پخش شده اند. اما آن چه مهم می باشد این است که این میراث، بدون توجه به مرزهای سیاسی و جغرافیایی، متعلق به تمدنی است که ایران مادر آنست. اگر امروز دقت و پیگیری های دیپلماتیک و فرهنگی جدی در راستای ثبت، حفظ و شناساندن این آثار انجام نشود، این خطر وجود دارد که ما نتوانیم در آینده از میراث تاریخی خود در جهان دفاع نماییم.
همچنین که در مورد مبل سلطنتی کوروش و دیگر آثار باستانی ایرانی مشاهده می نماییم، این گونه میراث ها زمانیکه در معرض غفلت قرار می گیرند، نه تنها از دست می روند؛ بلکه هویت اصلی شان نیز کم رنگ می شود. در این مورد، تاریخ گواه است که خیلی از آثار ایرانی به علت نبود واکنش جدی در مقابل دزدی های فرهنگی، در موزه های غربی به نام کشورهای دیگر به معرض نمایش گذاشته شده اند. این وضعیت نه تنها میراث ایران را تهدید می کند، بلکه هویت فرهنگی و تاریخی اش را نیز از جهان عیان می سازد. سرانجام، ایران باید در سیاستهای فرهنگی خود تجدیدنظر کند و خصوصاً در حوزه جهانی و در تعامل با سازمان هایی مانند یونسکو، دیپلماسی فرهنگی خودرا به طورجدی فعال سازد. به طور دقیقتر، با پرونده هایی همچون هنر مینیاتور به سبک بهزاد، ایران باید قبل از آن که دیگران این میراث را از آن خود کنند، به نام و تاریخ خود آنرا ثبت کند. ایران میراثی عظیم دارد که نه فقط برای ایرانی ها بلکه برای بشریت باارزش است. این میراث باید محفوظ بماند، نه تنها از نظر مادی، بلکه از جنبه معنوی و هویتی. اگر نخواهیم که جهان میراث فرهنگی ایران را بی هیچ روایت یا نامی بپذیرد، باید امروز و به سرعت گامهای مؤثر و آگاهانه ای در راستای محافظت از این گنجینه های معنوی برداریم.
به اجمال، رضا بدرالسما، استاد نگارگری و مینیاتوریست در گفتگو با ایسنا اظهار داشت: بهزاد متعلق به یک تمدن است، اما این تمدن نام دارد؛ تمدن ایرانی. این استاد و هنرمند مینیاتوریست و نگارگری بیان نمود: در دیپلماسی فرهنگی فعال ما استاد، پژوهشگر، سند و سابقه کم نداریم؛ آنچه کم داریم، پیگیری منسجم و حرفه ای است. گلاب و رز محمدی که قرن هاست با نام کاشان و آیین های ایرانی پیوند خورده، در افکار عمومی جهان با رز طائف عربستان شناخته می شود.

منبع:

1404/09/26
09:24:22
5.0 / 5
13
تگهای خبر: آینده , سازمان , نمایش , هنر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان کیت هنری در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۳
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

ArtKit کیت هنری
artkit.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كیت هنری محفوظ است

كیت هنری

کیتهای هنری ؛ کیت هنری، با ارائه انواع کیت های هنری، شما را در خلق آثار هنری زیبا و لذت بخش یاری می کند.