ArtKit کیت هنری
در موزه سینمای ایران مطرح شد:

چرخه معیوب قهرمان سازی

چرخه معیوب قهرمان سازی به گزارش کیت هنری، یک استاد دانشگاه با اشاره به اینکه هالیوود ˮیک مکتب فکری استˮ اظهار داشت: هالیوود قهرمان را طوری می سازد که مردم در همه جای دنیا با آن همذات پنداری کنند. آنها چرخه درستی طراحی کردند که درست جواب می دهد اما چرخه قهرمان سازی در کشور ما معیوب است و برای این مشکل باید از سیاست گذاران، دانشگاهیان و فعالان فرهنگی استفاده نمود. به نظرم آینده با وجود نگران کننده بودنش، روشن است.


نشست «بررسی تطبیقی مفهوم قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران و هالیوود» با حضور مجید اسماعیلی مدیر عامل موزه سینما، منوچهر شاهسواری تهیه کننده سینما و مدیر فرهنگی، رهبر قنبری کارگردان، جواد طوسی منتقد سینما و غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه عصر روز گذشته ۲۶ تیر ماه در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش کیت هنری به نقل از روابط عمومی موزه سینما، مجید اسماعیلی مدیر عامل موزه سینما در ابتدا اظهار داشت: سینما در دنیای معاصر، جدی و تخصصی شده و عمق زیادی پیدا کرده است و اگر به سینما نگاه سطحی داشته باشیم در واقع خویش را از سینما محروم کرده ایم. در سالهای اخیر اصطلاح دانش بنیان را زیاد شنیده ایم و من به سینمای دانش بنیان زیاد فکر می کنم.

وی با اعلان اینکه نمی توانیم در حوزه اجتماعی فیلم بسازیم و از یک متخصص اجتماعی مشورت نگیریم، افزود: من معتقدم هیچ چیز در دنیای جدید سطحی نیست، همه چیز جدی و عمیق است و امروزه هوش مصنوعی و تکنولوژی هم به سینما کمک می نماید، بنا بر این باید در سینما موشکافانه تر به مسائل بپردازیم.

اسماعیلی اضافه کرد: خیلی از افراد معتقدند سینما باید قهرمان داشته باشد حال این سوال پیش می آید که قهرمان چیست و چه اتفاقی می افتد که به یک موقعیت و جریان، قهرمان و ضدقهرمان می گوییم. امکان دارد این ضدقهرمان، تفکر یا موجودات فضایی یا بلایای طبیعی باشد اما آیا قهرمانان خویش را شناخته ایم؟ در سینمای ایران قهرمان باید واجد چه شرایطی باشد تا به آن قهرمان بگوییم؟ به نظرم قهرمان کسی است که ما تلاش می نماییم شبیه آن شویم، الگوی ما شود و از آن تبعیت نماییم.

مدیرعامل موزه سینما تصریح کرد: در سینما هر چیزی مبتنی بر دانش است اما آن چه نیازمند تقویت بیشتر است تولید محتوا است. در جوامع مختلف در رابطه با اتفاقاتی که می افتد نگاه های متفاوتی وجود دارد و چند مقصر در ذهن مردم شکل می گیرد. برخی نوک هرم و برخی قاعده هرم یعنی مردم را مقصر می دانند.

وی افزود: دو تمدن وقتی به مشکلی برخورد می کنند دو نوع نگاه دارند؛ تمدن اول نخستین کاری که می کند خویش را برای حل آن اختلاف، مسئول می داند و سینمای غرب با مفهوم غرب می کوشد این مورد را جا بیاندازد؛ یعنی همه شما برای کاری که باید صورت گیرد، قهرمانید.

اسماعیلی افزود: نگاه دیگر که شاید ناشی از استبداد شرقی باشد اینست که هر مساله ای را به بالا ارجاع دهیم؛ مثل این جملات که اصلا نباید به سیاستگذاران و مدیران امید داشت. یعنی هر تغییر و تحول مثبتی که اتفاق می افتد یا از سمت قاعده هرم (مردم) است یا از سمت نخبگان و نخبگان می توانند به بالا و پایین هرم فشار آورند.

وی با اعلان اینکه قهرمان لزوما یک مدیر نیست، افزود: قهرمان یک آدم معمولی است که مسئولیت پذیری او سبب می شود کنش گرانه کارهای بزرگی انجام دهد. این که هر کسی باید خودش را قهرمان بالقوه برای تغییر بداند یک چیز است و این که منتظر آن باشیم فردی دیگر مساله ای را که در اختیار ما نیست حل کند، یک مساله دیگر است. مفهوم قهرمان در این دو تمدن بشدت تحت تأثیر نظام ارزشی و اعتقادی است. سوسیالیست ها قهرمان فردی نمی سازند و جمع گرایانه فکر می کنند و از سویی در دیدگاه کاپیتالیست ها قهرمان فردی زیاد است.

مناسبات انسانی اصلی ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است
در ادامه منوچهر شاهسواری تهیه کننده سینما هم اظهار داشت: این که سینما باید دانش بنیان باشد یک رویکرد است و این که سینما، دانش بنیان است نگاهی دیگر است. به نظر من نه تنها سینما دانش بنیان است و بر مبنای دانش شکل گرفته بلکه به توسعه دانش و تخیلات منجر به دانش و علم هم کمک کرده است. گاهی سینما خودش ابداع گر امری بوده که بعدها در صحنه عمومی اتفاق افتاده است اما آیا این امر متعلق به سینما، ادبیات و سایر هنرها قبل از رونق و شکل گیری سینما بوده؟ به نظر من آنجا هم همین اتفاق افتاده است.

وی با اشاره به این که قهرمان و ضد قهرمان یک بحث اصلی در سینما است، اضافه کرد: وقتی در سینما از قهرمان و ضدقهرمان صحبت می نماییم از شخص و انسان حرف می زنیم؛ مناسبات انسانی اصلی ترین تشخیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است.

شاهسواری اضافه کرد: در سینمای ایران متهم هستیم که قهرمان نداریم و به نظر من هر زمان که جامعه از نظرسیاسی و نظام مدیریتی در شرایط تحمل قهرمان باشد، قهرمان به وجود می آید؛ قهرمان کسی است که ضد شرایط حاکم ناعادلانه بر خود یا دیگران به تشخیص یا به اجبار شورش و قیام می کند. نمونه آنرا از مدل فیلمهای وسترن گرفته تا نوآر و حتی مدلی از قهرمان که در سینمای ایران در قبل از انقلاب وجود دارد، می بینیم. مثلاً آثار مسعود کیمیایی شورش بر شرایط حاکم است که گاهی مبنای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی یا اقتصادی دارد اما مهم ترین عامل آن تحقیر است؛ انسان تحقیر شده از یک جا به بعد دیگر نمی خواهد به تحقیر تن بدهد و از آن لحظه قهرمان متولد می شود.

وی با اشاره به چالش هایی که در شکل گیری سینمای قهرمان محور ایران وجود دارد، افزود: این که سینمای قهرمان محور گرفتار قصورات جدی است، احتیاج به بحث فرهنگی عمیق دارد. گاهی با امکانات امروزی در رابطه با روز گذشته قضاوت می نماییم و قضاوت منصفانه و عادلانه نداریم. هیچگاه خودمان را نقد نمی کنیم؛ هر امری نگاهی منصفانه، عاقلانه و مورد احترام نداشته باشد، نابود است. دیدگاه ما به قهرمان و ضدقهرمان باید منصفانه باشد در غیر این صورت در سینمای فعلی باقی خواهیم ماند.

این مدیر فرهنگی با اعلان اینکه علم آینده پژوهی محصول سینماست، اظهار داشت: امروز با تصویر از دیگران خبر می گیریم و با تصویر از خود خبر می دهیم و باید توجه داشته باشیم که قدرت تاثیرگذاری تصویر بیشتر است. سینما آن چیزی است که تصاویر می سازند و به ما منتقل می کنند و ما هم آنرا باور می نماییم.

شاهسواری با اعلان اینکه مفاهیمی که هیچ تصویری از آن وجود ندارد قابل باور نیست، اشاره کرد: سینمای ایران بطور قطع قدرت بازنمایی قهرمان و ضدقهرمان را دارد. متاسفانه امروز میل به خلق ایده نداریم و بی هدف زندگی می نماییم درحالیکه اگر ما به چیزی افتخار نکنیم و چیزی برای افتخار کردن نداشته باشیم در جنگ امروز باخته ایم.

ضدقهرمان رقیب و حریف قهرمان است
در ادامه جواد طوسی منتقد سینما هم در قسمت دیگری از این نشست اظهار داشت: «قهرمان» موجودیت خویش را در شرایطی به دست می آورد که قابلیت الگو شدن در متن جامعه یا آن سیستم را داشته باشد و این می تواند خصایص مختلفی از جهت مبانی انسانی، اخلاقی، شهامت، روحیه کنش مندی عدالت خواهی و… حتی مرگ آگاهی به همراه داشته باشد. اما قهرمان واقعی کسی است که بدون این که بخواهد این نشانه ها وخصایص والا را بشکلی متظاهرانه به رخ بکشد، به یک لزوم اجبار آور و اجتناب ناپذیر عینی و تاریخی رسیده باشد تا در آن ساحت دلخواه والگو پذیر قرار بگیرد. در واقع قهرمان باور پذیر وسمپاتیک نباید پُز قهرمانانه بدهد و این دغدغه مندی باید در ذاتش وجود داشته باشد.

وی ادامه داد: «ضدقهرمان» بعنوان رقیب وهماورد و حریف قهرمان، فردی است که عامل بازدارنده برای جولان دهی و اجرای مطلوب قهرمان است. ضدقهرمان در قواعد بازی حرفه ای یک سیستم وتشکیلات سینمایی کارآمد وتشخص یافته، می تواند حتی یک حیوان یا موجودی غیرعادی و طبیعت باشد، مانند فیلم های«آرواره های کوسه»، «پرندگان»، «ارباب حلقه ها»، «ترمیناتور»، «غیر ممکن» و.... گاهی ضدقهرمان می تواند در فردیت خود، موجودیت قهرمان را داشته باشد و بار ترکیبی پیدا کند. گاهی هم ضدقهرمان خود سیستم است که در برابرقهرمان معترض وسازش ناپذیر صف آرایی می کند. ازاین رو شرایط و بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه دراجرای درست وقاعده مند قواعد بازی برای شکل یابی یک سینمای حرفه ای اهمیت بسزا دارد.

طوسی اشاره کرد: کشوری چون آمریکا که قدمت تاریخی چندانی ندارد، با همین تولیدات فرهنگی و هنری و در عین حال حرفه ای وخوش ساخت خود به خوبی می تواند نظر مخاطبین کشورهایی را که دراین زمینه کم کاری کرده اند را به خودش جلب نماید تا مضامین و وجوه ساختاری آثار متنوعش شوند. اساساً« ژانر» ارتباط ناگسستنی با مناسبات حرفه ای دارد؛ باید کمپانی، استودیو یا بخش خصوصی را به درستی تعریف کنید تا گونه شناسی موضوعیت پیدا کند؛ موردی که همچنان حلقه مفقوده سینمای ماست.

وی افزود: اگر در دوران پس از انقلاب ژانری به نام «سینمای جنگ» را تجربه کردیم و توانستیم در آن کم وبیش خوب پیش برویم، خودِ آن رخداد تاریخی به ما کمک کرد و شرایطی را بوجود آورد تا سینماگرانی مانند رسول ملاقلی پور، ابراهیم حاتمی کیا، احمدرضا درویش، محمد علی باشه آهنگر و... را داشته باشیم؛ سینماگرانی که در دل آن رویداد بودند و توانستند چراغ این ژانر را روشن نگه دارند. اما آیا توانستیم مراقبت های لازم برای حفظ این ژانر انجام دهیم؟ بنظر می رسد به جای این که این نوع سینما مسیر طبیعی اش را بپیماید وقهرمان های واقعی وباور پذیرش را ازبطن تاریخ ومتن جامعه شناسایی کند، «ایدئولوژی» می خواهد خودش را به آن تحمیل کند. امیدوارم در چنین شرایطی، نسل های جوان و پرانگیزه این دوران قهرمان های اثرگذار ودغدغه مند خویش را از دل جامعه ملتهب معاصر پیدا کنند ودر معرض دید مخاطب این زمانه بگذارند.

دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است
رهبر قنبری نویسنده و کارگردان در ادامه این نشست اظهار داشت: مبحث دانش بنیان شدن سینما بسیار اهمیت دارد. دیگران در جهان، نگاه ما را مال خود می کنند و اگر ما در قید و بند سینمای خود باقی بمانیم؛ اینترنت، تکنولوژی و هوش مصنوعی ما را از دایره سینمای جهانی بیرون می اندازد.

وی افزود: امروز هوش مصنوعی حتی تدوین آثار سینمایی را انجام می دهد و اگر بی تفاوت باشیم بزودی از دایره قصه پردازی خارج می شویم؛ در واقع اگر ما دانش بنیان نباشیم، دانش، بنیان ما را برمی اندازد. نباید از یاد ببریم که ابزار جدید سینمای جدیدی به وجود می آورد و گرچه ما از دنیا عقب نیستیم اما باید هوشیار باشیم.

قنبری اضافه کرد: در مورد قهرمان و ضدقهرمان باید ببینیم آیا راجع به سینمای عامه پسند حرف می زنیم یا در رابطه با جامعه فرهنگی هویت مند که می خواهد شخصیت ما را به دنیای امروز عرضه نماید. برخی فیلمهای اجتماعی مانند «فروشنده» را دوست دارم چونکه ضدقهرمان ندارد اما کاملا گویاست. ضدقهرمان می تواند هر کسی باشد، حتی خیال سرکش یک نویسنده می تواند آنتاگونیست باشد. برای پرداختن به مفهوم متعالی فکر کنید چونکه هدف، متعال کردن واژگان اصیل در جامعه است.

سینمایی می تواند به جامعه اش خدمت کند که قهرمان آینده را خلق کند
غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه با اعلان اینکه به اقتضای حرفه اش که آینده پژوهی است فیلمهای زیادی می بیند، اظهار داشت: امروزه چیزی که در آینده پژوهی مورد بحث است جدا از اقتصاد «بحران هویت» و جنگ میان هوش مصنوعی و انسان است و اگر می خواهید حرفتان را قبول کنند باید ابزاری به اسم رسانه داشته باشید. آینده پژوهان می گویند ما خلق می نماییم و رسانه پخش می کند.

وی ادامه داد: امروزه در کشورهای دنیا بر اساس مطالعات الوین تافلر تصویر می چینند و کشورهایی مانند عربستان و کره جنوبی تلاش کردند به آن تصویر برسند و کشورهای دیگر هم یا از آنها عقب افتاده و یا آن تصویر را رد کرده اند. آنها معتقدند دو گروه می توانند تصویر ما از آینده را بهم بزنند و در مقابل تصویر آینده مقاومت کنند؛ کسانی که از آینده خود تصویر دارند و آنهایی که «قهرمان» دارند.

این استاد دانشگاه با اعلان اینکه هالیوود، یک مکتب فکری است، افزود: هالیوود قهرمان را طوری می سازد که مردم در همه جای دنیا با آن همذات پنداری کنند. آنها چرخه درستی طراحی کردند که درست جواب می دهد اما چرخه قهرمان سازی در کشور ما معیوب است و برای این مشکل باید از سیاست گذاران، دانشگاهیان و فعالان فرهنگی استفاده نمود. به نظرم آینده با وجود نگران کننده بودنش، روشن است.

گودرزی بیان نمود: برخی ها بر مبنای آن چه که در گذشته انجام داده اند امروز قهرمان هستند یا قهرمانان گذشته اند و برخی قهرمانان آینده اند اما سینمایی می تواند به جامعه اش خدمت کند که بدون کنار گذاشتن قهرمان گذشته، قهرمان آینده را خلق کند.











منبع:

1402/04/27
11:49:29
5.0 / 5
246
تگهای خبر: آینده , بازی , تخصص , تصویر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۱
ArtKit کیت هنری
artkit.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كیت هنری محفوظ است

كیت هنری

کیتهای هنری