هفت روز سیما در مهر؛
دورهمی حاشیه ساز یا حاشیه باز؟
به گزارش كیت هنری آخر ناامیدكننده آخر خط علیرضا مسعودی، حواشی حذف میهمانان دورهمی، پربیننده شدن سریال استانی، تغییر مدیریت آثار تامینی تلویزیون و پخش سریال قدیمی عقیق مهمترین اخبار این هفته سیما بود.
خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن: «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژه ای است که هر پنجشنبه به بازخوانی اهم تحولات خبری در رابطه با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هر هفته می پردازد.
در این بسته خبری هفتگی سعی کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامه سازان و مدیران سیما، نیم نگاهی به حواشی رسانه ای و حتی شایعاتی که به رغم غیررسمی بودن می توانستند در اخبار در رابطه با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
امروز پنجشنبه دوم مرداد می توانید با چهل و ششمین بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون در هفته ای که گذشت، با ما همراه شوید.
چهره هفته؛ علیرضا مسعودی در آخر خط
نام علیرضا مسعودی که می آید برای بسیاری، استندآپ کمدی های وی در «خندوانه» تداعی می شود که در اغلب آنها هم «جوراب» المان اصلی بود و تلاش می کرد با این خاطرات خنده دار و گاه تکراری لحظات مفرحی را برای مخاطب رقم بزند. او پیش از این البته فیلمنامه نویس سریال های طنز موفقی هم بود؛ سریال هایی چون «قرارگاه مسکونی» که به تنهایی نویسنده آن بود و در بعضی هم با نویسندگان دیگر، همراهی کرده است همچون «کوچه اقاقیا» و «ساعت خوش» یا «سه دونگ سه دونگ» که از طنزهای ماندگار دهه ۷۰ و ۸۰ بودند.
همین سابقه در نگارش فیلمنامه های طنز و شاید استندآپ کمدی های خندوانه بود که به مسعودی این جسارت یا اعتماد به نفس را داد که بخواهد این دفعه سریالی را خودش کارگردانی کند. او طی یکی دو سال گذشته مشغول نگارش و تولید سریال «آخر خط» شد و برای نخستین بار دست به کارگردانی هم زد.
سریال «آخر خط» پس از «سرباز» در شبکه سه سیما روی آنتن رفت و این هفته پخش آن به پایان رسید. پایانی که نتوانست نقطه موفقیت آمیزی را برای سریال و حتی خود مسعودی تصویر کند. این مجموعه طنز با محوریت قصه های دو پسرخاله با بازی علی صبوری و عباس جمشیدی فر روی آنتن رفت که در جایی از قصه تصمیم می گیرند با رفتن به سوریه به آلمان مهاجرت کنند یا پناهنده شوند و از همین بخش وارد موقعیت هایی می شوند که قرار گرفتن در آنها معمولاً در بخشی از کمدی های سینمایی و تلویزیونی استفاده شده است. موقعیت های اشتباهی و موقعیت هایی از سر اجبار که بیشتر فضایی تقابلی و کمیک را مقرر است رقم بزند.
نمونه ای از موقعیت های اخیر گیر افتادن پژمان جمشیدی در بین زندانیان سیاسی در سریال «زیرخاکی» و یا فرار او به خارج از کشور همزمان با جنگ ایران و عراق بود. همینطور نمونه دیگر و البته شبیه تر موقعیت بازیگران سریال «پایتخت» است که به ترکیه می روند اما با یک حادثه سر از سوریه و جنگ با داعش درمی آورند که البته در هر دو نمونه اخیر کارگردان توانست موقعیت هایی چه طنز و چه جدی اما باورپذیر و دراماتیک را برای مخاطب رقم بزند که با آنها همراه شوند.
در «آخر خط» اما با اینکه دو کاراکتر اصلی سریال خودخواسته وارد پایگاه بسیج می شوند و تلاش دارند کلام و رفتارشان را با این فضا شبیه کنند و پس از آن به سوریه و وسط داعشی ها می روند اما سریال نه موقعیت های طنازانه و حماسی خلق کرد و نه منطق داستانی اش گیرایی لازم را داشت. حتی موقعیت های ملودرام نبرد با داعشی ها به جنگ هایی منجر می شود که جز آخرین صحنه که مقرر است از گردن زدن دو کاراکتر سریال، فیلمبرداری شود هویت و شناسنامه دیگری ندارد و معلوم نیست چه اصراری بوده کارگردان قصه را به این سمت ببرد!؟
این سریال با حضور بازیگران طنزپرداز و همینطور علی صبوری که در استندآپ کمدی های «خندوانه» رتبه برتر را به دست آورد به تولید رسید با این وجود حضور علی صبوری هم که ابتدا با حاشیه هایی همراه بود نتوانست موفقیت چندانی برای سریال داشته باشد.
همه این عوامل سبب شد این سریال بیشتر به یک فرصت سوزی تبدیل گردد بخصوص که در زمان طلایی شبکه سه و در شب هایی روی آنتن رفت که هیچ طنز دیگری از شبکه ها در حال پخش نبود و جامعه در شرایط کنونی عطش بیشتری برای تماشای سریال های طنز و مفرح داشت اما نه تنها توفیقی در جذب مخاطب پیدا نکرد که از عرضه یک طنز بدیع، سرحال و خلق فضاهای جدید هم بازماند.
همه اینها در حالی مطرح می شود که مسعودی این روزها در حال نگارش سریال طنز نوروز ۱۴۰۰ برای یکی از شبکه هاست؛ آیا تجربه ناکامی «آخر خط» می تواند جلوی یک فرصت سوزی دیگر در کارنامه علیرضا مسعودی در مقام کارگردان را بگیرد؟
حاشیه هفته؛ «دورهمی» و مهمانانی که حذف می شوند!
جمعه هفته گذشته قرار بود «دورهمی» با حضور امیر آقایی پخش شود با این وجود این برنامه روی آنتن نرفت و گمانه زنی های مختلفی درباره دلیل پخش نشدن این برنامه عنوان شد همچون اینکه مدیر شبکه خواسته این برنامه سانسور شود یا امیر آقایی به علت حضور در سریال شبکه نمایش خانگی «آقازاده» و رقابت احتمالی تلویزیون با آن سانسور شده است! گمانه های دیگری هم بود که مانند هر حاشیه ای در کانال های مختلف تلگرامی و شبکه های فضای مجازی مطرح شده و به اشتراک گذاشته می شود.
حاشیه هایی که هر روز می تواند هزینه ای برای تلویزیون در برداشته باشد که کمترین آن از دست رفتن اعتماد عمومی است و حتی با استناد به همین موارد بعضی از چهره ها و نامهای معروف و مشهور هم بازی تحریم این رسانه را به راه بیندازند. درحالیکه بخش اعظم این حاشیه ها با پیشبینی و برنامه ریزی درست اتفاقات قابل مدیریت است و دیگر شاهد هزینه های سنگین یک ماجرا برای تلویزیون نخواهیم بود.
مشخص است که دعوت از هر مهمانی برای تلویزیون مخصوصاً کسانی که امکان دارد حاشیه هایی هم برای آنها رقم خورده باشد جز با هماهنگی ممکن نیست. پس همان ابتدا چه عوامل یک برنامه و چه تصمیم گیرانی بالاتر از آنها با بررسی همه جوانب نسبت به حضور میهمان در تلویزیون دست به انتخاب می زنند.
به طور مثال پیش از دعوت از امیر آقایی همه می دانستند که او این روزها سریالی در شبکه نمایش خانگی دارد و یا سال قبل و در اختتامیه جشنواره فیلم فجر چه سخنانی بیان کرده است و اگر اینها علل احتمالی تلویزیون برای پخش نشدن حضورش در برنامه است چرا از همان ابتدا او را دعوت نمودند و یا اگر اینها ملاک نیست و محتوای صحبت های میهمان در طول برنامه میزانی برای پخش شدن یا نشدن برنامه است چرا تا زمانی که پخش برنامه به شکل قطعی در دستور کار قرار نگرفته درباره آن اطلاع رسانی می شود؟
امیر آقایی تنها چهره ای نبوده است که در برنامه «دورهمی» با این حواشی روبرو شده است و پیش از این خبر حضور چهره های دیگری در این برنامه اطلاع رسانی شده و حتی شبکه و برنامه برای آنها تیزر رفته است اما اغلب آنها با این توضیح که برنامه آماده نبوده یا با مشکلات فنی همراه شده است دیگر به پخش نرسیده اند.
اهمیت این موارد زمانی دوچندان می شود که مدنظر داشته باشیم اینها حواشی است که نسبت به یک برنامه ضبطی رخ می دهد و اساسا تا درصد زیادتری از آنها قابل مدیریت است اما هر بار حاشیه های جدیدی را رقم می زنند؛ این حواشی واقعاً قابل مدیریت نیست یا انگیزه ای برای مدیریت آنها وجود ندارد!؟
اتفاق ویژه هفته؛ سریال استانی که دو رقیب تهرانی را جا گذاشت
در چند وقت اخیر سه سریال تلویزیونی روی آنتن شبکه های سیما قرار گرفتند؛ سریال طنز «آخر خط» در شبکه سه با کارگردانی علیرضا مسعودی و بازی بازیگرانی چون علی صبوری، محمدرضا هدایتی، شهین تسلیمی، سریال «شاهرگ» در شبکه دو با کارگردانی جلال اشکذری و تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی و بازیگرانی چون عباس غزالی، نیما رییسی، حسین پاکدل، مهدس سلوکی، جواد هاشمی و سام قریبیان و همینطور سریال «دخترم نرگس» به کارگردانی باقر پیران در شبکه یک با بازیگرانی چون محمود پاک نیت، رحیم نوروزی و بازیگران کمتر چهره ای چون مریم خدارحمی و همینطور بازیگران بومی استانی.
شاید در نگاه اول به نظر می رسید دو سریال شبکه دو و شبکه سه به علت عوامل و بازیگرانی که دارد توانمندی بیشتری در جذب مخاطب داشته باشند با این وجود در نظرسنجی اخیری که توسط صداوسیما منتشر گردید سریال «دخترم نرگس» به کارگردانی باقر پیران و محصول معاونت امور استان های صداوسیما توانست پربیننده ترین سریال این شب های تلویزیون باشد.
این سریال با بیشتر از ۲۶ درصد مخاطب در صدر قرار گرفت و پس از آن با اختلافی حدود ۱۰ درصدی سریال «آخر خط» و سپس «شاهرگ» با حدود ۸ درصد مخاطب در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
نظرسنجی ای که باآنکه تا حدی باعث حیرت شد اما به علت خروجی سریال های مذکور روی آنتن چندان هم بعید به نظر نمی رسید. بخصوص که سریال «آخر خط» علیرغم فضای طنزی که میان دو سریال دیگر داشت عملاً این شانس را از دست داد و همانطور که در آیتم پیش از این گفته شد نتوانست جزو آثار پربیننده این شب های تلویزیون باشد.
سریال «شاهرگ» هم علیرغم مضمون تاریخ معاصر آنکه حداقل در سال های اخیر مورد اقبال بینندگان بوده است نتوانست از فرصت پیش آمده سود برد. سریال «شاهرگ» با محور قراردادن ترورهای دهه شصت، پرداختن به منافقین و تاریخی که کمتر در تلویزیون از آن سخن گفته شده است دست روی نقطه حساس و ملتهبی گذاشته بود که خود سوژه می توانست بالقوه مخاطب فراوانی را جذب نماید. سوژه ای که در سال های اخیر حتی مخاطب را به سینماها هم کشانده است و نمونه بارز آن سینمایی های محمدحسین مهدویان با نام «ماجرای نیمروز» یک و دو است که با پرداختن به وقایعی تاریخی در دهه ۶۰ به ماجرای ترور و منافقین پرداخت و گیشه نسبتاً خوبی را هم نصیب خود کرد.
در این میانسریال «دخترم نرگس» هم اساسا از ضعف هایی رنج می برد. این سریال باآنکه بازیگران چهره کمتری دارد و حتی کارگردانی در ترکیب بهره گیری از بازیگران حرفه ای تر و بازیگران بومی استان دو پاره شده است با این وجود توانست موقعیت بهتری را نصیب خود کند. موقعیت ویژه ای که باقر پیران کارگردان آذری کشور بیشتر با نگارش فیلمنامه ای با موقعیت های دراماتیک توانسته است از آن بهره مند شود.
شروع این سریال با یک انفجار همراه می باشد و غیب شدن یکی از شخصیت های قصه که اتفاقاً نسبت خانوادگی با یکی از مأموران پلیس دارد. ادامه این قصه، ظنین شدن پلیس به خواهر چادری شخصیت غایب، چرخش داستانی به سمت نرگس و جا به جایی وی در بمباران در یک بیمارستان همه قصه هایی است که کم و بیش تلاش دارد مخاطب را تا آخر با خود نگه دارد و مخاطب بیشتر از شخصیت ها، ستاره ها و… با همین قصه های ساده ای که تعریف می شود آنرا دنبال می کند.
«دخترم نرگس» نشان داد ظرفیت ویژه ای هنوز در استان های کشور است که می توان به استعدادهای آنها رجوع کرد. هرچند باقر پیران کارگردان این سریال پیش از این تجربه موفق دیگری در سریال سازی با «باجناقلار» داشته است و استعداد تازه ای نیست با این وجود نمی توان از ظرفیت استان های کشور در تولیدات نمایشی و هنری غفلت کرد.
سینما در سیما؛ یک تغییر مدیریتی و فاز جدیدی از انتخاب فیلم ها
یکی از انتقادات مهم به تلویزیون در چند سال گذشته به بخش تامینی تلویزیون در تهیه فیلم و سریال های خارجی و حتی ایرانی بوده است. تلویزیون طی این سال ها چند فیلم خریداری نموده است که مهمترین آنها در اعیاد روی آنتن رفته است و باقی سال به پخش تکراری همان فیلم ها در آخر هفته ها اقدام نموده است.
رویکردی که در این سال ها مدیریت آن در تأمین و خریداری آثار بیشتر به اداره کل تأمین برنامه های خارجی و رسانه بین الملل سیما مربوط می شده است.
هرچند در ماه های اخیر برخی شبکه ها مثل شبکه چهار کوشیده اند با پخش فیلم ها و سریال هایی که برای نخستین بار دیده شده اند کمی در تأمین آثار نمایشی رسانه ملی خلاقیت به خرج دهد و این ضعف را جبران کند.
همچنین اچ دی کردن فیلم های سینمایی قدیمی هم یکی از مأموریت های همین اداره کل بود که سبب شد فیلم هایی چون «لیلی با من است»، «شیدا» و یا آثاری شاخص از کارگردانانی چون داریوش مهرجویی با تصحیح رنگ به شکل بهتری از تلویزیون دیده شود که البته همین کار هم هزینه کمی نداشته است و هر یک از این فیلم ها حدود ۴۰ میلیون تومان برای اچ دی شدن صرف کرده است.
در هفته ای که گذشت محمدمهدی یادگاری مدیرکل تأمین برنامه های خارجی و رسانه بین الملل سیما جای خویش را به محسن برمهانی داد.
باید دید این تغییر مدیریت چقدر می تواند در خریداری فیلم و سریال های خارجی و حتی فیلم های سینمای ایران اثرگذار باشد، بخصوص که در سال های اخیر فیلم هایی در سینمای ایران تولید شده اند که به علت فضا و محتوا اساساً تا سال ها امکان پخش از تلویزیون را نخواهند داشت. فیلم هایی که نه به علت حجاب که شاید به علت تلخی و یا خشونت موجود در آنها این امکان را پیدا نکرده اند و در عوض کمدی های سخیف سینمایی جایشان را پر کرده است.
پیشنهاد ویژه؛ تماشای سریال دهه شصتی «عقیق»
فریده سپاه منصور این شب ها در سریال هایی چون «آخر خط» و «شاهرگ» دیده شد، پیش از این هم نقشی طنازانه در فصل اول «نون. خ» با بازی ای توانمند ایفا کرد.
او حالا این شب ها با یک سریال نوستالژیک در شبکه آی فیلم دیده می شود. سریال «عقیق» که به کارگردانی حمید تمجیدی سال ۶۸ از تلویزیون پخش گردید و نخستین سریال این کارگردان بود که او را بیشتر با «مزد ترس» می شناسیم.
«عقیق» برپایه یک داستان واقعی ساخته شده بود و درباره زنی بود که بعنوان دامدار نمونه شناخته می شود.
فضای این سریال، قصه آن و محوریت یک زن در داستان در دهه ۶۰ و مضمون آن سبب شد در همان زمان مورد توجه قرار بگیرد.
در این سریال بازیگرانی چون دانیال حکیمی، کمند امیر سلیمانی، مهری ودادیان، فریبا کوثری و… هم به ایفای نقش پرداخته اند که برخی در آن زمان در ابتدای جوانی بوده اند و یا در این سال ها درگذشته اند.
پخش سریال «عقیق» از ۳۰ تیر شروع شده است و هر روز ساعت پنج عصر روی آنتن آی فیلم می رود و تکرار آن روز بعد ساعت ۹ بامداد پخش می شود.
منبع: artkit.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب